سایت دینی

در اینجا مقالات دینی گذاشته میشود.

سایت دینی

در اینجا مقالات دینی گذاشته میشود.

آینده ی دین در ایران

چهارشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۵:۲۰ ب.ظ

آینده ی دین در ایران


هر چند عبارت “چه دوره و زمانه ‫ای شده است” را در هر دوره ‫ای و در هر نسلی می توان شنید، اما آن موضوعی که در این روزگاران این عبارت به دنبال تداعی آن است بیش از هر چیز حول محور فرهنگ و به طور خاص فرهنگ بر آمده از دین می گردد. با این مقدمه کوتاه بهتر است سوال اساسی تحقیق را این گونه بیان کنیم که آینده دین و به طور خاص مذهب حاکم شیعه در ایران چگونه خواهد بود؟ هر جوابی برای این پرسش سرنوشت ساز/ سوز محرک قوی برای تثبیت یا تغییر رفتار کنونی ما خواهد بود. نوشتار حاضر می کوشد توصیفی واقع‫ گرایانه از آینده دین در ایران ارائه دهد.

 دین به لحاظ تاثیرگذاری بالایی که بر رفتار فردی- اجتماعی احاد بشری دارد حوزه مطالعه‫ ی با اهمیتی برای روانشناسان و جامعه ‫شناسان بوده است. به طور مختصر این تاثیرگذاری را می توان در جنگ و صلح‫ های فراوانی که در تاریخ رخ داده ‫اند و مسبب دینی داشته ‫اند ملاحظه کرد. اما دوران کنونی ما از منظرهای گوناگونی بسیار متفاوت از دوران گذشته است. در دوران کنونی تکنولوژی به عنوان اثرگذارترین عامل قابل مطالعه در پژوهش آینده‫ ها، نه تنها سطح زندگی مادی بشر را به صورت عمده‫ ای تغییر داده است، بلکه به لحاظ اجتماعی نیز تاثیرات فراوانی داشته و خواهد داشت. تکنولوژی زندگی انسان ‫ها را در حالی که گسترش داده و بزرگتر می کند، به یکدیگر نزدیک‫ تر می کند. ظهور فناوری ‫های ارتباط جمعی، رشد بسیار سریع رسانه ‫های جمعی و در یک کلام آنچه ما را به سوی دهکده جهانی سوق می دهد، تاثیرات فراوانی بر زندگی جمعی انسان ‫ها داشته است.


فناوری و فضای ارتباطی در کنار گسترش تفکرات انسان محور در عصر ما دین را با چالش جدی روبرو ساخته است. شما در حالی که در روستایی در یک کشور اسلامی زندگی می کنید می توانید با یک رادیو ارزان قیمت به موعظه‫ های یه کشیش گوش دهید و به دور از تعصبات محیط اطرافتان حداقل در ذهن خود سوالاتی در مقایسه ادیان از خود بپرسید. این یک مورد بسیار کوچک از تاثیر فناوری بر عقاید مذهبی است. بدین لحاظ در ابعاد وسیع‫تر مشاهده می شود که قوانین و ملاحظات دینی حداقل در ابعاد فردی و در میان جمع آشنایان معتمد کم رنگ‫ تر شده‫ اند و می توان به گونه‫ ای گفت که دین حالتی سلف سرویسی به خود گرفته است. این نگاه حداقل در بعد فردی و در هنگام ابراز عقاید شخصی تسامح را در دین بسیار پر رنگ ‫تر کرده است.


اما در سوی دیگر دین چه موضعی خواهد گرفت؟ در اروپا ترس از اسلام تحت لوای اسلام هراسی و در جوامع اسلامی ترس از سکولار شدن را داریم. ادیان نوظهور و ادیان ترکیبی حرف‫ هایی برای گفتن دارند. هر چه پیروان متعصب و رهبران دینی ادیان قدیم مایلند آنها را با القابی همچون افکار انحرافی، بدعت‫ گذاران یا شیطان پرستان نام بنهند، اما آنچه به چشم می آید گسترش این افکار مخصوصاً در میان اقشار جوان جوامع است. به طور مثال معاون یکی از مراکز پژوهشی از ورود بیش از هفت هزار دین انحرافی در کشور خبر می دهد. به قول دورکیم امور دینی را می توان نفهمید اما نمی توان منکر آن شد. هیچ تفسیر عقلانی از دین که عمیقاً غیر دینی باشد ممکن نیست، پس تنها بر پایه برخی شواهد تاریخی و استدلال در خصوص سر منشاهای عقاید مذهبی و یا به صرف خوب و بد کردن کامل این عقاید، نمی توان فکر آگاه را از فکر کردن درباره محتوای دیگر عقاید بازداشت. آیا ادیان به پیروانشان چراغ سبزهایی برای یادگیری نشان خواهند داد و به این تسامح خواهند رسید که بتوانند برخی خوبی ‫های ادیان دیگر را قبول کنند؟ یا این مسئله بر اساس فشار حاصل از تکنولوژی و مخصوصاً تکنولوژی ‫های ارتباطی آنها را وادار به نوسازی خواهد کرد تا در مقابل تغییرات آبروداری کنند. آیا جایی برای ایجاد و گسترش ادیان ترکیبی خواهد بود؟ ادیان نوظهور چگونه آینده ‫ای خواهند داشت؟


اما در گستره تحقیق ما پرسش آغازین خود را دوباره با بسط بیشتری تشریح می کنیم. در ایران و آینده مذهب تشیع چگونه خواهد بود؟


جواب این پرسش و یا حداقل داشتن سناریوهای پیش رو، از آن جهت حائز اهمیت هستند که حکومت در ایران مبتنی بر مذهب است و بنابراین هر آینده‫ ای برای دین در ایران نه تنها جنبه فرهنگی و اجتماعی قضیه را در بر می گیرد، بلکه می تواند بر تمامی جنبه‫ های زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان تاثیرگذار باشد. تعاریف متعددی از دین توسط اندیشمندان مختلف ارائه شده است که تفاوت ‫ها و بعضاً تناقضاتی نیز در آنها وجو دارد. جوادى آملى در تعریف دین بیان می دارد که؛ مجموعه‫ ى عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى اداره ‫ى امور جامعه‫ ى انسانى و پرورش انسان ‫ها است. گاهى همه‫ ى این مجموعه، حق و گاهى همه ‫ى آن‫ها باطل و زمانى مخلوطى از حق و باطل است. اگر مجموعه حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت، آن را دین باطل و یا التقاطى از حق و باطل مى نامند. دین حق، دینى است که عقاید، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل دینى است که از ناحیه ‫ى غیر خداوند تنظیم و مقرر شده است. دورکیم دین را دستگاهی از باورها و آداب در ارتباط با مقدساتی می داند که مردم را به صورت گروه‫ های اجتماعی به یکدیگر پیوند می دهد. تعدد تعاریف ارائه شده درباره دین تا جایی است که جان هاسپرز از فیلسوفان معاصر دین، درباره تکثر و تعدد تعاریف دین می نویسد: واژه دین در واقع آن‫ چنان گسترش پیدا کرده است که غیر ثابت شناخته شده است. بعضی گفته‫ اند که اعتقاد به خیر بنیادی انسان، یک دین است و نیز گفته ‫اند که ایدئولوژی نظری کمونیسم هم یک دین است یا می تواند باشد؛ زیرا برای کسانی که به آن عقیده دارند، بالاترین ارزش را دارد. مطابق این تعریف دین هر کس، همان ارزشی است که شخص در زندگی، آن را عالی ‫ترین لحاظ می کند و یا هر چه که علاقه ‫ی نهایی آن شخص است. برخی هم دین را چنین تعریف کرده‫اند: آن چه آنان در اوقات فراغت خود انجام می دهند. یا نیز دین و عقاید دینی را می توان مانند یک طیف از دین دار مرتجع تا کافر در نظر آورد که هر شخص بنا بر جایگاه خودش در این طیف، آنها که از او در امور دینی پیشی گرفته و قیودات بیشتری دارند را متعصبین و آنانی که در دین لاابالی تر هستند را کافرین می نامد، در حالی که خود نیز در نگاه دیگری می تواند این چنین باشد.


بنابر هدف نوشتار، در اینجا نیازی به باز تعریف دین و یا مقایسه تعاریف مختلف و یا به نوعی فراتحلیل پژوهش ‫های صورت گرفته در حوزه دین نیست. بنابر آنچه از دین در ذهن خواننده ایرانی این پژوهش است، نقاط مشترک زیادی وجود دارد که صحبت از آینده این کلِ بسیار مشابه، معنی واحدی را منظور خواهد کرد. اگر در یک تعریف مختصر قبول کنیم که جامعه‫شناسی به مثابه فهم روندهای شکل دهنده جامعه یا سیگنال ‫های ضعیف و قابل تامل در ساخت رویدادهای اجتماعی است، آنگاه بررسی تحولات اخیر در ایران ما را به نتیجه‫گیری در موضوع تحقیق نزدیک‫ تر می کند.


انقلاب یا به بیانی مشهورتر انقلاب اسلامی ایران که نتیجه تلاش گروه ‫های مختلف مردم و روشنفکران برای استقرار دموکراسی و پایان بخشی به حکومت استبداد فردی محمدرضا شاه بود، پایه ریز حکومت مذهبی تمام عیاری شد که شاید در نوع خود در تاریخ بی نظری می نمود. ایدئولوژی مذهبی حکومت که بر آمده از اصول مطروحه در مذهب شیعه است در تمامی شئونات زندگی مردم نمودی آشکار پیدا کرد. لزوم اعتقاد و التزام به ولایت مطلقه فقیه، توجه جدی به فقه شیعی در تمامی امور زندگی، انقلاب فرهنگی در دانشگاه‫ ها، توجه جدی به روابط بین زن و مرد در مکان ‫های عمومی و حتی محافل خصوصی، اسلامی کردن رادیو و تلویزیون، کنترل مطبوعات و مفاهیم بسیار دیگری که در روند شکل‫گیری یک حکومت مذهبی هر کدام نمود بیشتری بر حکومت دادند. اکنون بعد از گذشت بیش از سی سال از شکل‫گیری جمهوری اسلامی، بدور از ریا و تعارفات حکومتیان و روشنفکران وابسته به حکومت و دولت، مشکلات عدیده‫ ای گریبان‫گیر مردم است که بسیاری ریشه در کندروی ‫ها و تندروی ‫های حکومت دارد. برای این عقیده آنقدر مثال وجود دارد که بیان آنها قطعاً بیرون از حوصله یک یا چند مقاله است. اما آنچه مدخل ما در ورود به بحث آینده پژوهی دین در ایران است، دانستن رابطه مردم، حکومت و دین با یکدیگر است. مسلماً حکومت مذهبی ایران در طول دوران حیاتش تا به امروز از هر گونه فعالیتی در راستای پیاده سازی آنچه معتقد است قوانین بر آمده از اسلام‫ اند، کوتاهی نکرده است. اما نگاه برخی از مردم در این میان به گونه ‫ای دیگر است. برخی از مردم معتقدند که تفسیر حکومت از دین تفسیر غلطی است و در واقع حساب دین‫ داری خود را با آنچه حکومت دینی نامیده می شود، جدا می کنند. در این میان برخی معتقد به اصلاح حکومت و برخی معتقد به سکولاریسم هستند. در مقام اقلیت، عده ‫ای نیز به طور کلی مخالف هر گونه دین و یا حضور دین در عرصه عمومی هستند، و البته گروهی نیز با هر آنچه حکومت به نام دین انجام می دهد موافقند. گروه آخر که البته امکانات رسانه‫ ای بالایی از مجالس عزاداری تا رسانه ‫های ملی را در دست دارند، از این امکان علاوه بر امکانات اقتصادی و حمایت ‫های رسمی و غیر رسمی کمال استفاده را در کنترل گروه ‫های دیگر می کنند. این کنترل رنج وسیعی از استخدام در دستگاه ‫های دولتی تا استفاده از رانت ‫های حکومتی را شامل می شود.


استبداد به ایمان مذهبی نیاز ندارد بلکه به مقداری ترس نیاز دارد. در مقابل آزادی به یقین ‫های اخلاقی و دینی نیاز دارد. دموکراسی آزادمنش متکی بر افراد و شهروندانی است که مسئولانه و اخلاقی عمل می کنند و افرادی بی حس و بی مسئولیت نیستند، که اگر چنین باشند مستحق سواری دادن اند. جامعه دموکراتیک یا مدرنیته، جامعه ‫ای است که خصیصه اصلی‫ اش میل به برابر شدن شرایط اجتماعی است. در جامعه مذکور تمایزات ناشی از خانواده، قومیت، نژاد، مذهب و طبقه از چشم‫ ها می افتد و اغلب اعضای جامعه میل به برابر شدن دارند. البته این برابری به معنای برابری فکری و یا برابری اقتصادی نیست. زیرا چنین برابری نه ممکن است و نه مطلوب. در این گونه جوامع سازوکارهای تثبیت کننده موقعیت‫ های فامیلی، قومی و مذهبی از کار می افتند و فرد فرمانروای سرنوشت خویش می شود. امادر جوامع غیر دموکراتیک علی‫ رغم شعار آزادی‫ های فردی، هستی این فرد در معرض نابود شدن نیز هست. زیرا در برابر قدرت افراد یا سازمان هایی که بنام جمع بر اعضای جامعه مدیریت می کنند (قدرت اجتماعی) ناتوانند. این منابع قدرت اجتماعی در جامعه ما گوناگون و در مراتب مختلف وجود دارند و اعمال قدرت می کنند. به عنوان مثال از مراجع تقلید به عنوان منابع قدرت فردی تا گروه ‫های مذهبی یا نظامی و همچنین نهادهای دولتی در واقع به نوعی استبداد جمعی حاکم بر زندگی اقشار مردم ‫اند و هر چند ممکن است فردی خود در یکی از این مجامع صاحب قدرت نفوذ داشته باشد، اما از طرف کانون ‫های دیگر تحت سلطه است. با این برداشت، مهم تکیه بر روندهای اتفاق افتاده در تاریخ ایران و یا دین پژوهی تاریخی نیست، بلکه آنچه بیش از هر گذشته ‫ای می تواند حداقل در پایین ترین سطح در نشان دادن سیگنال‫ های ضعیف آینده‫ساز به ما کمک کند، بررسی تحولات کشور در ۳۰ ساله اخیر بعد از انقلاب ۱۳۵۷ است.


ساز و کارهای رایج مهار حکومت ‫ها به درستی سازمان حکومت را در ایران کنترل نمی کند. بدین معنا که اعمال ساز و کارهایی مانند تفکیک قوا، انتخابی بودن سمت‫ ها، نظام رقابتی حزبی، استقلال قاضی، مطبوعات و نهادهای مدنی مستقل هر کدام در ایران با مشکلاتی روبرو هستند. سازمان حکومت می تواند به نام ایران و به نام تمامیت ارضی آن و به نام حفاظت از فرهنگ ملی ایران فرامین و دستورات خود را به مردم القاء کند و در مقابل چنین وضعیتی مردم قدرت بسیج و اعتراض ندارند. و نیز حکومت برای برطرف کردن انتظارات روزافزون مردم برابری‫خواه مجبور است که سازمان ‫های بروکراتیک خود را افزایش دهد اما برای تامین هزینه ‫های این سازمان ‫های عریض و طویل به درآمد مالیاتی نیازمند نیست زیرا حکومت ایران به جای منابع مالیاتی از منابع خودآمده نفت یا رانت نفتی برخوردار است. همچنین حکومت در ایران در حالی که به رشد نهادهای میانی مدرن بی تمایلی نشان می دهد، علاقه دارد نهادهای مذهبی نیز در خدمت و تائید کننده سیاست ‫های حکومت باشند. پس از انقلاب، سازمان حکومت برای تائید اقتدار خود از کانال ‫های متعدد تصویری، صوتی و انحصاری صدا و سیما برخوردار است و هیچ نهاد غیر حکومتی حق داشتن کانال ‫های تصویری و صوتی در این سطح و اندازه را ندارد. همچنین در برابر خطر دائمی قدرت اجتماعی فوق، در میان جریان ‫های اصلی روشنفکری جریانی که از ایده ‫های مولد شهروند مسئول یا شهروند اخلاقی دفاع کند جریانی ضعیف بوده است. به بیان دیگر جریان‫های روشنفکری چپ اعم از لائیک و مذهبی بیشتر مولد الگوی فرد انقلابی بودند تا الگوی شهروند مسئول، آگاه و اخلاقی. حتی هم‫اکنون که دین حکومتی در ایران با مشکلات روبرو است، روشنفکران لائیک راه نجات جامعه ایران را نه فقط در تفکیک نهاد دین از نهاد حکومت بلکه راه نجات را در خروج دین از عرصه عمومی می دانند، به گونه ‫ای که نقد نهادهای مذهبی و حکومت مذهبی تا نفی ایمان مذهبی افراد پیش رفته است.


همچنین وجود گروه‫ های دیگری که صحبت از وجود آنها و برشمردن ویژگی‫های آنها می تواند در کنار بررسی روندهای ملی و بین المللی در چند سال اخیر، سهم هر کدام از این گروه‫ ها را در مناسبات آینده روشن کند، می تواند رهگیری روندهای آینده را تسهیل کند. ظهور جریان اصلاحات که با جرقه ۲ خرداد ۱۳۷۶ نمادی از بازتاب خواست تاریخی مردم ایران در جهت نیل به آرمان ‫های متعالی مردم این سرزمین در راستای آزادی، قانون‫گرایی و اصلاح طلبی است. آزادی نسبی رسانه‫ ها و احزاب و تشکل ‫های مدنی، پررنگ شدن دیدگاه تحلیلی و منتقدانه، تقویت نقش روشنگری نخبگان، افزایش آگاهی عمومی نسبت به آنچه در حاکمیت می گذرد، توسعه حضور مردم در عرصه تعیین سرنوشت از جنبه‫ های کمی و کیفی- از جمله استقرار شوراها به عنوان اصل برزمین مانده قانون اساسی- و گام برداشتن در مسیر تنش زدایی و بهبود مناسبات بین المللی کشور در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… همگی از جمله پیامدهای دوم خرداد ۱۳۷۶ است که در تاریخ به عنوان یادگارهای ماندگار این رویداد تاریخی ثبت خواهند شد. در مقیاس کوچک ‫تر حادثه کوی دانشگاه تهران و همچنین وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ با شعارهایی چون جمهوری ایرانی نشان از تغییراتی در دیدگاه ‫های فضای عمومی جامعه دارد. فضای عمومی جدید حداقل در لایه‫ های بالایی جامعه نه تنها خواستار تغییر در حکمرانی اقتصادی کشور است، بلکه به نوعی خواستار نوعی تساهل در رفتار حکومت است که سازمان حکومت این رفتار را در زمان کنونی ناشی از لزوم اجرای قوانین الهی اسلام به دست فقها می داند. بدین جهت هر گونه خواسته تغییر را به نوعی جبهه‫گیری در مقابل دین می داند، که البته تاکنون استفاده ابزاری بالایی نیز از این نوع طرز تفکر کرده است.


نتیجه گیری:


اعتقاد نگارنده پیشآمد نوعی تغییر خواهی گسترده در مناسبات بین دین و حکومت است، بنابراین در هر سناریویی دیگر چون وقوع انقلابی دیگر از نوع تغییر کامل مانند آنچه در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاد و یا نوعی اصلاحات، یکی از خواسته‫ های جامعه شکل‫ دهی جدید در ارتباط بین حکومت و دین است. همچنین بر اساس فشار فناوری و دگرخواهی جامعه تساهل در دین در آینده نسبت به گذشته و حال بیشتر شده و تنوع دینی نیز در میان اقشار جامعه فزونی خواهد یافت.


منبع: http://iranianfuturist.com

  • دین و زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی